بخشی از متن:
سینما امپراطوری پنهان
✍پالین کیل
تمدن انسان امروز، از مسیر هنر به طلیعهای نوین از کنشها و واکنشهایی دست یافته است که برجستهترین پارهی آن، نه تکنولوژی نه ماشین، بلکه رسانهی سینما و گونهها و شاخههای آن است. انسان، موجودی که طبیعت برایش، کهکشانهای اکنون قابل دیدن و حقیقت، "پیام" معنا گرفته است. بر خلاف پدرانش که طبیعت برایشان از دهکدهی جهانی مک لوهان فراتر نمیرفت، گسترش ذهنی خود را تنها از راه دیدن و پایانهی آن یعنی سینما به دست آورده است و به این خاطر، بدیهی است که در دوران نوین نسبت به بینایی یا بینش یا آنچه در غرب Vision نام نهادهاند و ادوات کاربردی آن بسیار حساس میباشد، یادآوری تاریخ به عنوان چشمانی نکتهبین و نگران آیندهی بسیاری از چیزهایی که در این جهان و ماورای آن برای دیدن و درک کردن وجود دارد، دور از ذهن نیست. در سینما نیز که متاسفانه تاکنون گونهای تاریخنگاری بوده و خوشبختانه اکنون آغاز به تاریخنگاری کرده است، همین بسیار چیزها برای دیدن و درک کردن بوده که توجه را به ناچیزی شعاع آگاهیهای همگانی نسبت به بینش و بینایی جلب میکند. آیا این گناه نخستین انسان در تشخیص مصلحت و آیندهی خویش نیست؟ آنچه نویسنده در این کتاب خاطرنشان میسازد، روش خوب دیدن فیلم است. نگارنده از ورای اشارههایش به آنجا که فیلم مهم میشود و از ورای نقد تقریبا تمامی فیلمهایی که پخش شدهاند، میآموزد که فیلم نه تنها از دید داستان بلکه با نگاه هنری، فرهنگی، اقتصادی، ی، اجتماعی و کارکردش در جامعه خواندنی است. از جمله عقاید نگارنده این است که مهم نیست منتقد دربارهی فیلمی نظرش را اینطور بدهد که آن فیلم خوب است یا بد، مهم آن است که چرایش را بگوید تا معلوم شود که او خود، فیلم را خوانده است یا نه یا آن که چرا بعضی از فیلمهای بد، از فیلمهای خوب بهترند. این که چهطور باید یک فیلم را خواند و چهطور باید یک فیلم را از ورای آگاهیهای روانشناسانه، جامعهشناسانه و. ساخت.
درباره این سایت